خاطرات رضا



امشبی داشتم پروپزالم رو مینوشتم که یه بچه ها پیام داد 

نمونه سوالات ترم پیش رو میخاست 

گفتم این درس رو من و خانم .ش با هم داشتیم ترم قبل ببین نداره بهت بده 

اوووووف یاد خاطرات اون درس که میوفتم دلم میریزه

خیلی بهم تقلب داد اونم با لبخند و مهربونی 

یاااادش بخیر پشت سرش نشسته بودم با دستش بهم میگفت کدوم تست چی میشه 

خیلی این خاطره شیرینه 

به قول معروف این خاطره صد ملیون میارزه 

 

 


خب بلاخره بعد این قطعیای اینترنت تونستم بیام 

والا خب مردم حق دارن

چندوقته صبح تا شب سر کارم مثل بز 

البته بز که نه مثل اسب

خلاصه 

فلن یکم وضعم بهتر شده گوشی خریدم خخخ اره کفشم خریدم هاهاهااا

لباس هم میخام بخرم 

یه کوچولو وضعم بهتر شد

فقط کارم زیاد شده 

خیلی احساس تنهایی میکنم فقط :/

احساس میکنم خیلی بدخلق شدم میخام خودمو عوض کنم 

فردا واسم یه کالچر میکروورم میاد خیلی خوبه 

واسه بچه ماهی

یه اکواریوم بزرگم کرفتم حال میده 

دارم فکر میکنم برم زن بگیرم 

نمیدونم

فقط دارم فکرشو میکنم 

الان یه دوستای ارشد همکلاسیمه داره پیام میده بم برم ببینم چی میگه


من همیشه فکر میکردم این که دانشگام جاش خوب نیست خیلی بده واسم .تا این که رفتم سربازی گفتم اوووه اوووه این دیگه اخرشه زندگی بدتر از این میشه مگه ؟؟؟؟ غربت بدی بود مخصوصا بعد اموزشیم افتادم یگان 24.3.93 ینی بدترین روز زندگیم بود البته فکر میکردم ! خیلی گرم بود ما هم تازه اومده بودیم تو یگان خسته دمای هوا 50 درجه بود همه جا داغ بود .(صدا چیه الان تو اشپزخونه :/ منم تنهام صبر کن ببینم  خب هیچی نبود تو اشپزخونه چندتا ماهی گذاشتم تو یه تشت هی میپرن خودشون رو میزنن تو در تشت البته هواشون خوبه میخان بیان بیرون .فردا منتقل میشن ) خب داشتم میگفتم همه جااااااا داغ داغغغغ 

من گرمترین هوایی که دیده بودمم 32 درجه بود خدا این چیه چرا همه جا جهنمه برم اب بخورم اب هم داغ بود خلاصه 

با یه بدختی و جور کردن کسری اونجا هم بعد هشت نه ماه تموم شد رفت خخخخ

اومدیم خونه خوشششششششحال ینی ها 

خوشحال ترین روز زندگیم بود اون روز .

بعد اومدم خونه یه چند ماهی بیکار بودم .

ادامه داستان رمزی کنم :/ 


چقدر درس بخونم :/ همش دارم درس میخونم از بچه گی تا حالا 

تازه به سرم زده بود برم یه لیسانس پرستاریم بگیرم 

الان تو پروپزالم موندم دارم با خودم این شعر رو میخونم 

چرا عاقل کند کاری که یوسف گمگشده باز اید به کنعان گوه مخور :/ 

اوووووووووووف 

این فوق هم همش دردسر برا من :/ 

اوووووووووف تموم شو درس 

تموم شو 

اقا من نشسته بودم گوشه خونه یه گاهی زبان میخوندم اما درگیرم نبودم راحت خوب 

اومدیم این ارشد کوفتی از اون ور اون مریم که زد ناکارمون کرد از این ورم این پروپزال و پایان نامه :/ 

اخه چرا عاقل کند کاری ؟


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

مقاله کد نویس های فای موزیک Joey چنگیزان فیلمکی ، بدون فیلم هرگز Learn English with us easily نیلوفرانه مجله ویکندر کلينيک زيبايي کاشت مو و عمل هاي زيبايي